الف: اطاعت رسول خدا?، اطاعت خداست، قرآن میفرماید: “من یطع الرسول فقد أطاع الله…”137 (هرکس پیامبر? را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است.)
ب: یکی از اهداف رسالت انبیاء اطاعت از آنان است، قرآن میفرماید: “و ما أرسلنا من رسول إلا لیطاع بإذن الله…”138 (ما هیچ رسولی را نفرستادیم جز آنکه به إذن پروردگار اطاعت شود.)
ج: اطاعت رسول بر خلاف اطاعتهای دیگر مطلق و بدون هیچ قید و شرطی است، قرآن هر کجا اطاعت از رسول دارد آن را به طور مطلق بیان کرده است حتی قرآن اطاعت ظاهری بدون همراهی دل را از پیامبر خدا? کافی نمیداند بلکه تسلیم قلبی در برابر حکم پیامبر? را شرط ایمان میشناسد و میفرماید: “فَلا وَ رَبک لا یؤْمِنُونَ حَتى یحَکمُوک فیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُم لا یجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِما قَضَیتَ وَ یسَلمُوا تَسْلیما”139 (پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمىآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داورى که کردهاى در خود دلتنگى نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند.) 140
قرآن در برابر اطاعت خدا و رسول، اطاعتهای دیگر را مشروط کرده است.
به طور نمونه در قرآن اطاعت پدر و مادر، مشروط به دعوت به توحید و عدم شرک ورزی است.
بنابراین قرآن کریم مؤمنان را به اطاعت بی چون و چرای خدا و رسولش فرا میخواند، تسلیم آنان به این اطاعت را نشانه ایمان میشناسد141 و مؤمنان را از سرپیچی از این اطاعت بر حذر میدارد142 و بر این اطاعت آثار فراوانی نوید میدهد مانند “پاداش نیکو”143، “ورود به بهشت”144، “رستگاری بزرگ”145، “برخورداری از رحمت خدا”146 و….
آیه مورد بحث اطاعت اولی الامر را هم ردیف اطاعت رسول خدا? به طور مطلق و بدون قید و شرط قرار داده است. از این رو باید تمام امور یاد شده برای اطاعت اولی الامر نیز جاری باشد یعنی اطاعت او اطاعت خدا قلمداد شود، با اطاعتش اهداف رسالت انبیاء تحقق یابد و مؤمنان باید از سرپیچی از این اطاعت بر حذر باشند تا به آثار و برکات نامبرده در اطاعت از خدا و رسول دست یابند؛ چنین اطاعتی جز با مقام عصمت اولی الامر سازگار نیست. اگر اولی الامر معصوم نباشند نمیتوان به اطلاق اطاعت آنان ملتزم شد و شرایط و آثار اطاعت خدا و رسول را در مورد آنان جاری کرد بنابراین اولی الامر تنها معصومان خواهند بود و دیگران در این امر سهمی نخواهند داشت. شیوهای که قرآن در ادامه آیه مورد بحث در حل نزاعهای جامعه مؤمنان ارائه میدهد نیز، شاهدی بر این است که اولی الامر منحصر در معصومانند، قرآن میفرماید:
فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى الله وَ الرَّسُولِ إِنْ کنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِالله وَ الْیوْمِ الْآخِرِ ذلِک خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیک وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک یریدُونَ أَنْ یتَحاکمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یکفُرُوا بِهِ وَ یریدُ الشَّیطانُ أَنْ یضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً147
قرآن در صدد حل نزاع ها، مؤمنان را از ارجاع به غیر باز میدارد، دستور میدهد مشکل نزاع را که ریشه برانداز است148 با ارجاع به کتاب خدا و رسول او برطرف کنند و به غیر نسپارند که سر از پیروی از طاغوت در میآورد و به نفاق میانجامد. از این رو باید کسانی در مصدر امور و حل نزاعها قرار گیرند که نه تنها به کتاب خدا و سنت رسول او از دیگران آگاه تر بوده، بلکه فهمشان از آموزههای قرآن و سنت، معصومانه و آمیخته با وهم و اشتباه نباشد تا پیرویشان عین پیروی خدا و رسولش باشد و به حق انجامد همان گونه که قرآن فرموده: “أَ فَمَنْ یهْدی إِلَى الْحَق أَحَق أَنْ یتبَعَ أَمنْ لا یهِدی إِلا أَنْ یهْدى فَما لَکمْ کیفَ تَحْکمُون”149 (آیا آنکه به حق رهنمون مىگردد سزاوارتر است که پیروى شود یا آنکه راه نمىیابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داورى مىکنید؟) این نوع پیروی با اوصاف یاد شده تنها در انحصار معصومان از عترت رسول خداست که در حدیث ثقلین هم ردیف کتاب خدا قرار دارند و پیش از دیگران از ناحیه خداوند بدون واسطه، هدایت یافتند.
امام علی? در برخورد با خوارج که حکمیت را منکر شدند فرمود: “فإذا حکم بالصدق فی کتاب الله فنحن احق الناس به و إن حکم بسنه رسول الله فنحن اولاهم به”150 حاصل آن که در اندیشه شیعی، مرجعیت دینی اولی الامر از حاکمیت سیاسی آنان جدا نیست، آنان هم در بعد تفسیر و تشریح آموزههای دین و هم در بعد حاکمیت سیاسی و قضایی و رفع اختلافها باید معصوم باشند تا سیره و سنتشان بر طبق کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم? صورت پذیرد و اطاعتشان به طور مطلق قبول افتد و جامعه را به مقصد واقعی خود برسانند، این معصومان کسی جز اهل بیت پیامبر خدا? نیستند همان گونه که روایاتی متعدد آنان را با اوصاف و نام معرفی کرده است.
2- استناد به احادیث: راه دوم در تفسیر “اولی الامر” در نگاه شیعه، استناد به احادیث است.
از نظر شیعه “اولی الامر” در این آیه از ناحیه پیامبر خدا? تفسیر شده و حضرت به عنوان مبین و معلم وحی در صدد تفسیر این تعبیر بودهاند چون این آیه از مواردی است که نمیتوان گفت صحابه به دلیل آنکه عرب بودهاند و یا شاهد نزول قر آنند، از تفسیر پیامبر خدا? درباره اولی الامر بی نیاز بودهاند.
کلینی با سند صحیح از امام باقر? چنین نقل میکند:
خداوند متعال، پیامبرش را به ولایت علی (ع) امر کرد و بر پیغمبر آیه “إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکعُونَ ” را نازل کرد و ولایت اولی الامر را واجب نمود و حضرت را امر فرمود همان گونه که نماز و زکات و روزه و حج را تفسیر کرده، ولایت را نیز تفسیر کند. هنگامی که پیامبر (ص) این کار را انجام داد به حضرت فشار آمد و سینه ایشان تنگ شد و ترسید مردم از دین روی گردان و مرتد شوند و او را تکذیب کنند در این هنگام وحی بر او نازل شد که: “یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ” پیامبر اکرم به فرمان خداوند متعال عمل نمود و در روز غدیر ولایت امام علی (ع) را ابلاغ نمود و نماز را به جماعت ادا کردند و به مردم دستور دادند حاضرین به غائبین این امر را ابلاغ کنند.151
احادیث شیعه درباره اولی الامر متواتر (به تواتر اجمالی) و برخی با سند صحیح اند، پیام این احادیث همسو با دلالت آیات قرآن است از این رو این احادیث تلقی به قبول شدهاند. با اینکه احادیث شیعه درباره این آیه متنوعند لیکن هیچ تعارضی در میان آنها نیست، از جمله نکاتی که در این احادیث به آنها اشاره شده عبارت است از:
الف: اولی الامر تنها ائمه معصومین از اهل بیت پیامبرند:
شیخ صدوق از جابربن عبدالله انصاری گزارش میدهد که این صحابی به رسول خدا? عرض کرد: ای فرستاده خدا ما، ما خدا و رسولش را شناختیم اما “اولی الامر” چه کسانی هستند که خداوند فرمانبرداری از آنان را به اطاعت از تو نزدیک و هم ردیف نموده است؟ پیامبر? فرمودند: ای جابر آنان جانشینان و پیشوایان مسلمان بعد از من هستند. اولین ایشان علی بن ابی طالب، سپس حسن و حسین… و آخرینش کنیه اش بقیه الله و حجه الله است و فرزند حسن بن علی است. خداوند به واسطه وی مشرق و مغرب زمین را فتح میکند و ایشان از دیدگان پیروان و دوستانش پنهان است و به امامت او کسی ثابت قدم نمیماند جز آنکه خداوند دلش را به ایمان آزموده است.152
در حدیث دیگر سلیم بن قیس هلالی گوید از علی? شنیدم که فرمود: رسول خدا? به من فرمود: پروردگارم مرا خبر دادند همانا آنچه تو و شریکان بعد از خود درخواست داشته استجابت نموده است. به رسول خدا? عرض کردم: شریکانت بعد از من چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود: آنان همان افرادی هستند که خداوند به خود و من نزدیک کرده و فرموده است: “أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ” سپس به حضرت عرض نمودم: اینان کدام افرادند؟ آن جناب فرمودند: جانشینان از خاندانم که همگی بر حوض کوثر در بهشت بر من وارد میشوند و اینان راهنمایان و هدایت گران مردم هستند که رسوایی بدخواهان زیانی به آنها نمیزند، اینان با قرآن همراهاند و قرآن با آنان همراه است. نه قرآن از آنان جدا میشود نه اینان از قرآن؛ امتم به یاری آنان نصرت مییابند و نیازمندند و به واسطه آنان فتنه و بلا دفع میشود و دعای مردم مستجاب میشود.153
ب: آنان کسانی اند که خداوند ولایتشان را در آیه “إِنما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الذینَ آمَنُوا الذین…” معرفی کرده است.
کلینی به سند خود از ابی العلاء گوید: به امام صادق? گفتم: آیا اطاعت از اوصیا واجب است؟
فرمود آری خداوند درباره آنان فرمود: 154
قَالَ: ذَکرْتُ لِأَبِی عَبْدِ الله? قَوْلَنَا فِی الْأَوْصِیاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مُفْتَرَضَهٌ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ هُمُ الَّذِینَ قَالَ الله تَعَالَى أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ وَ هُمُ الَّذِینَ قَالَ الله عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا
ج: اولی الامر در قرآن در کنار خدا و رسولش آمده و خداوند هر چه را برای خود و رسولش پسندیده برای آنان نیز قرار داده است.
امام رضا? در شان ذی قربای پیامبر? میفرماید:
مَا رَضِیهُ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ لِنَبِیهِ? رَضِیهُ لِذِی الْقُرْبَى کمَا أَجْرَاهُمْ فِی الْغَنِیمَهِ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِهِمْ وَ قَرَنَ سَهْمَهُمْ بِسَهْمِ الله وَ سَهْمِ رَسُولِهِ? وَ کذَلِک فِی الطَّاعَهِ قَالَ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ فَبَدَأَ بِنَفْسِهِ ثُمَّ بِرَسُولِهِ ثُمَّ بِأَهْلِ بَیتِه. 155
آنچه براى خود و رسولش? پسندیده، براى ایشان نیز پسندیده است.
و همچنین است “فیء” (غنیمتهایى که بدون خونریزى و جنگ به دست آمده) هر آنچه از آن را براى خود و پیامبرش? پسندیده، براى “ذى القربى” نیز پسندیده است، کما اینکه در غنیمت براى آنان سهم قرار داده است و از خود آغاز کرده و بعد رسولش را ذکر نموده و سپس آنان را و سهم آنان را به سهم خدا و سهم رسولش? قرین کرده است.
و همچنین است در اطاعت، خداوند مىفرماید: “یا أَیهَا الذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ”
از آن چه گذشت، روشن میشود مفاد اطلاق امر به اطاعت از اولی الامر و عطف لفط بر الرسول به علاوه روایات تفسیر گر معنای مصداقی اولی الامر که از زبان پیامبر اکرم? و سایر معصومین صادر شده است در مجموع دلالت میکند که اولی الامر کسانی هستند که همچون پیامبر برخوردار از صفت عصمت هستند و چون معصومند اطاعت از آنها مانند اطاعت از رسول واجب است و چنین افرادی با این خصوصیت میتوانند متولی اداره امور زندگی مردم بر اساس احکام نورانی اسلام گردند و مردم را به راه کمال و تقرب به خدا هدایت کنند و به رستگاری آخرت برسانند.
آیه اطاعت و نگرش کلی مفسران اهل سنت
عموم مفسران اهل سنت با اعتماد بر سیاق میان آیات قبل و بعد از این آیه بر این باورند که: خدای متعال بعد از آنکه در آیات پیشین، والیان و حاکمان را به ادای امانت و]]>
