منبع پایان نامه ارشد درباره اغراض شعری، روشنفکران، ظلم و ستم

جواهری در سال 1958 به عنوان رئیس اتحادیههای ادبا و روزنامهنگاران عراق انتخاب شد و با همین عنوان درکنفرانسهای مختلف شرکت میجست. عبدالکریم قاسم، در ابتدا بسیار متواضع و برای اصلاح وضع به هم ریخته عراق شب و روز تلاش میکرد و گرایشهای چپی داشت، پس از سوءقصد نافرجام صدام علیه او، رویه خشنی در پیش گرفت و به سختگیری متوسل شد. جواهری با شرایط جدید دیکتاتوری مخالفت کرد. روزنامهاش تعطیل شد و او تحت مراقبت و آزار شدید قرار گرفت و همین که فرصتی پیش آمد، به بهانه شرکت در جشنی در لبنان، از عراق خارج شد و از آنجا به پراگ 26رفت. هفت سال در پراگ ماند و دیوان چهارم شعرش را به نام «بریدالغربه»(پست غربت) منتشر کرد. عبدالکریم قاسم هم با یک کودتای خونین از بین رفت و کودتاچیان بعدی با نامهای قومی و بعثی، همدیگر را مرتب از صحنه خارج میکردند و این وضع تا سال 1968 ادامه داشت که کودتای دیگری ولی این بار با عمری نسبتاً طولانیتر بر سرکار آمد. مجدداً از جواهری دعوت شد تا به وطنش که آن همه به آن دلبستگی داشت برگرددواین بار با استقبالی با شکوهتر از استقبال ده سال قبل مواجه شد.27
جواهری تا ده سال بعد، گرچه سفرهای زیادی به مناسبتهای مختلف به خارج از عراق داشت، ولی فعالیتهای سیاسی و ادبیاش درعراق با مشکل چندانی مواجه نمیشد. ملی شدن صنعت که آرزوی دیرین ملت عراق بود، در همین دوره صورت گرفت و مقاومت دولت در برابر خواستههای استعمارگران جدید گرچه تا حدی در آرامش عراق تاثیر داشت اما مطالبات ملی و مذهبی و قومی و روشنفکران، مانند آتش زیر خاکستر بود. جواهری در این ده سال در عراق یا در کشورهای دیگر چند دیوان شعر منتشر کرد و بعضی از دیوانهای منتشر شدهاش را برای چندمین بار تجدید چاپ نمود.28
جواهری با شروع مجدد دور جدید سانسور و اختناق، از عراق به چکسلواکی کمونیست رفت و فعالیتهای سیاسی و ادبیاش را از آنجا دنبال کرد و مرکزیتی به کارهای خود و روشنفکران آنجا داد. جواهری تا سال 1980 هفت دیوان شعر منتشر کرد. او در دوره اقامت در پراگ، اشعاری و حتی داستانهای کوتاهی از نویسندگان بزرگ اروپایی را به عربی ترجمه و منتشر کرد. جواهری پس از چند سال اقامت در پراگ، از اختلاف پیش آمده بین دو شاخه حزب بعث حاکم در سوریه و عراق استفاده کرد، در دمشق مستقر شد و مورد احترام فراوان ادبا و سیاسیون سوری و مخالفان عراقی مستقر در دمشق قرارگرفت.29
او در سال 1989 اشعاری از عمروبن ربیعه، شاعر معروف عرب را تجزیه و تحلیل و منتشر کرد و همچنین در1991 منتخبی از اشعار عرب قبل از اسلام و بعد از ظهور اسلام را بررسی و درباره آنها اظهار نظر نمود. او در سال 1992 برای آخرین بار و برای مدت کوتاهی به ایران آمد و در شب شعری که در تهران برایش ترتیب داده شد، قصیده معروف «آمنت بالحسین» (به حسین ــ علیه السلام ــ ایمان آوردم) را خواند که مورد استقبال حاضران واقع شد. 30
او این قصیده را که میگویند مهمترین قصیده در چند صد سال اخیر در وصف آن امام همام است، در سال 1947 برای جمع کثیری از جوانان کربلا خواند. این قصیده نه تنها بین شیعیان بلکه بین آزادیخواهان و مبارزان سایر ملتهای عرب نیز انعکاس فراوانی داشت و جاودانه ماند. جواهری، شهادت امام(ع) را به صاعقهای تشبیه میکند این صاعقه برای مبارزه انسانها در برابر ظلم و ستم لازم بود و غم و اندوه شهادت او را انگیزهای برای گام برداشتن در این راه میداند.
جواهری بقیه عمر پرفراز و نشیبش را با سربلندی و افتخار در سوریه ماند تا به دجله و فرات و نخلستانها و کوهستانهای عراق که الهام بخش شعر او بودند نزدیک باشد. جواهری با شعر، متعالی شد و شعر را به اوج رسانید. ادبای عرب، او را خداوند شعر، نابغه شعر و…. خواندند و «محمود درویش» شاعر نامدار فلسطین، او را رودخانه سوم عراق خواند. جواهری در مدت اقامت در سوریه، خاطراتش را در سه جلد و نزدیک به هزار صفحه منتشر کرد که مروری بر زندگی او و نزدیک به یک قرن تحولات سیاسی و اجتماعی و مبارزات ملت عراق بود.31
مناسبتهای متعددی در نقاط مختلف در بزرگداشت درگذشت او برپا شد و مراکز فرهنگی زیادی به نام او نامیده شد و اخیراً تندیسهایش در عراق و سوریه نصب شده است. خیال الجواهری، نویسنده و دختر جواهری، یک کتاب 400 صفحهای را که حاوی مهمترین بررسیهای نویسندگان بزرگ عرب درباره جواهری است، منتشر کرده و در این کتاب مینویسد که پدرم یک شاعر انقلابی، و مبارزی بود که با وجود حکومتهای سرکوبگر در جست و جوی آزادی بود.32
صفیه السهیل، یکی از نمایندگان مجلس عراق، در گرامیداشت انتشار کتاب «رودخانه سوم» گفت: جواهری یک شاعر نابغه، سیاستمداری آزاد و یک مرد انقلابی است و چیزی که خیلی در مورد آن صحبت نشده است این است که او یکی از قویترین مدافعان حقوق زنان بود و هر چیزی را که مقام، منزلت و بزرگی آنان را کوچک میشمرد، مردود میدانست. همچنین سامیه عزیز، رئیس کمیته اخراجشدگان و تبعیدیان و مهاجران مجلس عراق نیز گفت: جواهری سمبل تمام کسانی است که با زور از میهنشان اخراج شدند و رنج و مصائب را همراه خود به غربت بردند.
محمد مهدی الجواهری، سال 1997 در 89 سالگی از دنیا رفت. وی یکی از بزرگترین شاعران عراق است که توانست جوایز، لقبها و نشانهای متعدد بینالمللی را در زمینههای مختلف ادبی و فرهنگی به خود اختصاص دهد.33 او در آرامگاهِ متناسب با مقام و منزلتش به خاک سپرده
شد. بر سنگِ قبش چنین نوشته شده: «آرمیده است او، دور از دجله برای ابد».
1ـ2ـ شعر جواهری
شعر جواهری از حیث شکل و ساختار همان شعر سنّتی عرب است، اما زبان شعریاش بسیار قوی و غنی است. واژگان شعریاش با دقت و وسواس انتخاب شدهاند، لحن اشعار سیاسی وی غالباً خطابی است و در اشعاری مانند ” أَطبقْ دُجی’ ” از شگردهای خطابه و سخنرانی بهخوبی استفاده کردهاست. به نظر جبرا ابراهیم جبرا لحن خطابی اشعار سیاسی جواهری در تاریخادبیات عرب نادر و کمنظیر است.
در اشعار برجسته و معروف او تصاویر متراکم و فشرده، همراه با وزنی مناسب و استوار و لحنی دلنشین و سرشار از هیجان باعث میشود که شعرش به لحاظ سبکی و از نظر تأثیرگذاری و برانگیختن عواطف خواننده منحصر بهفرد باشد، به عنوان نمونه شعر ” أطبق دُجی’ “، با اینکه از نظر شکل و زبان، شبیه اشعار قُدماست، اما ویژگیهای مذکور باعث شده است شعرش نادر و منحصر بهفرد باشد، و اینکه نگرش سیاسی جواهری منحصر به عراق معاصر نیست؛ جواهری در برخورد با مسئله فلسطین، تا قبل از 1327 ش/1948 برجستهترین شخصیتی بود که به ضعف بنیانهای سیاسی اعراب توجه کرد و با لحنی دردناک از آن انتقاد نمود.
او در نخستین شعرش در باره فلسطین (به نام” فلسطین الدامیه “، 1929)، از یک سو اعراب را به مبارزه عملی و نظامی با صهیونیستها ترغیب میکند و از سویی دیگر، سستی رهبران عرب و اعتماد بیش از حد عربها به بریتانیا را عامل اصلی بدبختی آنها میداند. ). او در اشعار ” ذکر وعد بالفور “، و ” الیأسُ المَنشود ” بیپروا به انتقاد از رهبران کشورهای عرب میپردازد و آنها را ابزاری بیاراده در دست غرب معرفی میکند.34
در مضامین غنایی، نظیرِ وصف معشوق و طبیعت، اشعار او غالباً خشک، تصنعی، عامهپسند و خالی از هر نوع نوآوری است. تنها شعر غنایی وی، که از این قاعده مستثناست، ” آفرودیت ” است که شعری ساده و صمیمی است.
شعر ” اللاجئه فی العید “، که در 1330 ش/1951م سروده شده، گزارشی است ترحمانگیز از زن فلسطینی جوانی که خانوادهاش را صهیونیستها کشتهاند و او برای تأمین زندگی برادر کوچکش به خود فروشی کشیده میشود. جواهری در این شعر، با تأثیر آشکار از امیلزولا، کوشیده کاربرد روایت را در شعر سیاسی تجربه کند.
جواهری در موضوعاتی نظیر مدح، وصف و مرثیه برای بزرگانی نظیر حافظ ابراهیم *، شوقی *، رُصافی، اشعار بسیاری دارد، اما در نظر ناقدان، شعر وی، نقطه اوج شعر سیاسی در عراق است. جواهری با استادی تمام توانسته است به شعرهای سیاسی، عاطفه و دیدگاهی انسانی ببخشد و همین امر، بیشترین تأثیر را بر بدر شاکر السیاب، یکی از بنیانگذاران شعر آزاد عرب، و نسل پس از او داشته است، به شکلی که تندروترین و نوگراترین شاعران معاصر عرب او را به عنوان شاعری بیهمتا و یگانه بازمانده موفق اسلوب کلاسیک و سنّتی شعر عرب پذیرفتهاند.
از سال 1301 ش/1922م، که جواهری اولین دفتر شعر خود را در بغداد منتشر کرد، چاپهای متعددی از دفاتر شعری و دیوان وی به جهان عرب معرفی شده است. اما کاملترین آنها را وزارت فرهنگ عراق در هفت جلد، از 1973 تا 1980، منتشر کرده است. در 1989 برگزیدهای از اشعار عمربن ابیربیعه ، شاعر مشهور عرب، و در 1991 منتخبی از اشعار عرب از دوره جاهلی تا دوره اموی را در دو جلد با عنوانِ الجمهره در دمشق منتشر کرد.
در سال 1378 ش/1999، دو جلد خاطرات وی، با عنوان مُذکَّراتی، در بیروت به چاپ رسید. این کتاب علاوه بر اینکه بهترین مأخذ برای شناخت جواهری است، مروری است بر حوادث و تحولات سیاسی ـ اجتماعی حدود یک قرن عراق و جهان عرب.
1ـ3ـ اغراض شعری جواهری:
1ـ3ـ1ـ مدح:
مدح از مهمترین و مشهورترین اغراض شعری در تاریخ ادب عربی به شمار میرود. وقتی دیوان شعرا را ورق میزنیم، مشاهده میکنیم که مدح جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داده است.مدح در شعر عربی از قدیم تا به امروز در دیوان شاعران عرب ادامه داشته است.
مدح دو گونه است: یا مدح تکسبی است یا غیر تکسبی. هدف جواهری از مدح در دیوانش، مطامع مادی یا موقعیتهای اجتماعی نبوده، بلکه به آنسوی آفاق ممدوح نفوذ کرده و از او یک تمثال عالی ساخته است، یعنی مدح او حقیقی است به طوری که تمامی ظواهر حقیقت را در شخصیت ممدوحش نهفته است. ممدوح نزد جواهری فرقی نمیکند عرب باشد یا غیر عرب، کافی است که شخصیت ممدوح با ارزشهای اخلاقی برابری کند، بنابراین مدح او، مدحیست صادق و شفاف به دور از تکلف و ریا.
جواهری مدتی را در خدمت ملک فیصل اول گذرانید و بعضی از قصائد خود را به مدح او اختصاص داده:
للهِ درُّکَ مِنْ خبیرٍ بارعٍ
یَزِنُ الأمورَ بحکمهٍ وصوابِ
یُعنَی بما تَلِدُ اللَّیالیَ حِیطَهً
و یعدُّ للأیامِ ألفَ حسابِ
مُتمکنٌ مما یریدُ یَنَالهُ
موفورُ جأشٍ هادىءُ الأعصابِ
و اذا الشُّعوبُ تفاخَرَتْ بِدهاتِه
ا
فی فضِّ مشکلهٍ وحَلِّ صِعابِ
جاءَ العراق مباهیاً بسمیدعٍ
بادی المهابهِ رائع جذابِ35
1ـ3ـ2ـ رثاء:
رثاء در شعر عربی با مدح درآمیخته است. یعنی رثاء در حقیقت همان مدح است، با این تفاوت که مدح در رثاء مرده است. جواهری در رثاء دوستانش و کسانی که نمونههای تاریخی به شمار میروند، نیکو شعر گفته است.
از ویژگیهای رثاءی جواهری این است که او در رثاءهای خود، یک تهکم سیاسی خاص و یا انتقادی از شرایط سیاسی و اجتماعی دارد. رثاء نزد جواهری یا رثاءی خاص است که آن مخصوص نزدیکان، دوستان و آشنایان میباشد، یا رثاءی عام است که آن را برای رموز و شخصیات سیاسی، اجتماعی و ادبی سروده است.
بنابراین اغلب اشعار رثائی او، جنبه سیاسی و کمدی همراه با انتقاد از موقعیتهای خاص دارد.او در این زمینه خالق ابداع و نوآوریست.رثاءی او، رثاءی عاطفیست که در آن شاعر، احساسهای صادقانه اش را در غم دوری و هجران دوستانش به تصویر میکشد.36
جواهری در قصیدۀ «حافظ ابراهیم» شاعر عرب حافظ ابراهیم را رثاء کرده، در واقع این رثاء، رثائی است، که جواهری خود و دیگران را که چاره ای در برابر مرگ ندارند مورد خطاب قرار داده است.
نفوا إلى الشِّعْر حُراً کان یَرْعَاه
ومن یشق على الأحرار]]>